آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدام جمعه می وزد
بیا دوباره پاک كن ز جاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را
ببین دلم گرفته و بهانه می كند تو را
به من بگو كه می رسی، ز دل مبر قرار را
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود